Web Analytics Made Easy - Statcounter

قدم‌هایم را می‌شمرم نمیدانستم اصلا دوست دارم به آن جا بروم یا نه؟ رو به روی درب بزرگش قدم‌هایم متوقف شد با دیدن درش که این وقت سال رنگ‌هایش ریخته و زنگ زده است به گذشته کشیده شدم، کلاس پنجم دبستان، اکسید آهن نه زنگ! این صدای معلم کلاس پنجم‌مان بود و بچه‌هایی که ریز ریز می‌خندیدند.

با این یاد آوری در حیاط را به داخل هل دادم و در باز شد حیاط پر بود از بچه‌هایی که حدودا ۱۴ساله بودند و چنان مستانه و بی‌دغدغه می‌خندیدند که گمان کنم حتی متوجه حضور غریبه هم نمی‌شدند چه بهتر همیشه از نگاه افراد روی خودم معذب می‌شدم روی پله‌های ورودی بودم که صدای زنگ کلاس همه بچه هارا مثل فرفره از جایشان جهاند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موقعیتم با آن پای شکسته اصلا روی پله‌ها جالب نبود تا آمدم به خودم بجنبم و کنار بروم از سرراه بچه ها، چنان زیر پایم لرزید از هیبت قدم‌هایشان که چشم‌هایم گرد و خیره ماند و سپس حس معلق شدن در هوا و کوبیده شدن کمرم بر زمین بله درست گمان کردید.

بچه‌ها یکی پس از دیگری تنه‌های محکمی به من زدند و در نهایت با آن پای شکسته چنان زمین خوردم که نمیدانستم چه کسی مرا نفرینی به این سختی کرده بود که چنین به زمین گرم خوردنی سزاوارم بود. 

در این میان چند تن از دانش آموزان دستم را گرفتند و کمک کردند از جایم برخواستم و هی عذر خواهی می‌کردند لبخند زدم و دوران مدرسه خودم را به یاد آورد اصلا شیطنت نداشتم، اما از دیدن نشاط و سرزندگی بقیه بچه‌ها غرق لذت و خوشی می‌شدم پس از آن‌ها خواستم فقط مرا به دفتر مدیر راهنمایی کنند وقتی از پله‌ها بالا رفتم بنر و پوستری بزرگ از او دیدم که به عنوان معلم نمونه از او تقدیر کرده بودند وارد سالن بزرگ مدرسه شدم و پس از آن وارد راهرویی طویل شدم. صدای کر کننده جیغ و فریاد و خندهشان گوش هر رهگذری از در کلاسشان را قطع به یقین کر می‌کرد هوف بنظرم دوست نداشته باشم جای هیچکدام از این معلمان باشم هر روز با چه سردردی به خانه می‌روند به راستی که معلمی سخت است. امروز در مدرسه کار و دانش برازجان بودم تا به فاطمه قنبری به مناسبت بزرگداشت روز معلم گفتگو کنم. 

گفتگو با معلم نمونه

فاطمه قنبری هنرآموز کاردانش هنر فرزند رزمنده هشت سال دفاع مقدس متولد ۱۳۶۷ با دو مدرک کارشناسی ارشد نرم‌افزار کامپیوتر و دانشجوی ترم سه رشته علوم تربیتی دانشجوی بسیجی نمونه استانی دارنده هشت مقام تولید محتوای کشوری در بخش آموزش است. 

او چهار مقام تولید محتوای کشوری در زمینه پرورشی و تربیتی را دارد و همچنین دارای بارگزاری آثار تولید محتوا در شبکه ملی شاد دانش آموزی، مولف ۲۲ مورد مقاله اقدام‌پژوهی روایت‌پژوهی در حوزه‌های مختلف آموزش و پرورش به همراه کسب مقام‌های کشوری و استانی، معلم برگزیده نمونه شهرستانی در سال قبل و معلم نمونه استانی در سال جدید و جزو چهار نفر برگزیده و صاحب امتیاز راه یافته به مرحله کشوری است. 

 

قنبری معلم برگزیده گام دوم انقلاب، عضو گروه جهادی اعزام به مناطق محروم به عنوان مدرس، عضو گروه توانمندسازان استان بوشهر، مدرس دوره‌های آموزش تولید محتوای فرهنگیان، عضو کانون یاریگران زندگی و کانون خیریه منطقه و مدرس دوره‌های فرهنگی و هنری است. 

او در گفتگو با خبرگزاری فارس زندگی یک معلم را اینگونه روایت می‌کند: زندگی عادی یک معلم به بازخورد‌های دانش آموزانش عجین شده است؛ چرا که یک معلم نه تنها دانش آموزان را در فعالیت‌های تحصیلی راهنمایی می‌کند بلکه مسئول شکل دادن به آینده آن‌ها نیز هست؛ یک معلم به طور کلی متولد شده تا دنیای متفاوتی را در زندگی دانش آموزان ایجاد کند و بر همه چیز از کلاس یادگیری درس گرفته تا موفقیت بلند مدت شاگردان خود تاثیر بگذارد که این‌ها همه در گرو تعاملات روزانه معلم با دانش آموزان رخ داده و نشان از پیوند همه جانبه و عمیق زندگی معلم با آن هاست. 

مادر بودن پیش نیاز معلم بودن است

این معلم در خصوص مقایسه مادر بودن یا مادر بودن می‌گوید: من احساس می‌کنم مادر بودن پیش نیاز معلم بودن است؛ معلمی شغلی است از جنس مادری. بار‌ها پیش آمده سرکلاس دانش آموزان حال مساعدی نداشتند در این شرایط مهمترین چیز درک حال دانش آموزم بوده که از فضای تدریس فاصله گرفته و تمام تلاشم را جهت تغییر روحیه و احوال دانش آموزم انجام می‌دادم. وقتی یک دانش آموز برایم سفره دلش را باز می‌کرد با تمام حواس به او گوش می‌دادم و خود را جای مادرش می‌گذاشتم و تا حد امکان راهنمایی‌اش می‌کردم. هم کلام شدن با دانش آموزان، آرامش دادن و هم دل شدن خیلی حس قشنگی است چرا که تو با تمام جانت با آن‌ها برخورد میکنی. حس مادر بودن در ذات هر زنی نهفته شده است چه بسا که به وجود آمدن بچه به فعل تبدیل خواهد شد. 

قنبری عنوان می‌کند: معلمی شغل عجیبی است شغلی که در این زمانه با هیچ توجیه اجتماعی یا اقتصادی سختی آن را به دوش بکشید. شغلی است که برای داشتنش تنها یک مولفه اصلی است که باید به آن مجهز باشید آن هم عشق به دانش آموزان و این حرفه است. همیشه تمام تلاشم این بوده در ارتباطی سالم و دوطرفه با دانش آموزان برقرار کنم و از برچسب زدن به دانش آموزان استفاده نکنم و از کلمات نیش دار و زننده همیشه پرهیز کرده و احترام شخصیت تک تک دانش آموزان برایم اولویت داشته و رابطه دوستانه و تعامل با دانش آموزانم از جمله مهمترین شاخصه‌های ارتباطی من طی سال‌های تدریسم با دانش آموزان بوده است. 

برای رسیدن به هدفم همسرم حامی من بود

او از حامی خود اینگونه یاد می‌کند: برای رسیدن به هدفم حامی اصلی من همسرم بود که تمام حمایت خود را همه جانبه از من انجام داد و از همین جا از او ممنونم و خانواده‌ام به ویژه پدرم از او سپاسگزارم. 

این معلم در خصوص انتخاب شغل دیگر با همین دیدگاه امروز در گذشته می‌گوید: بدون اغراق برخلاف موقعیت‌های شغلی که پیش و رو داشتم فقط به معلم شدن فکر می‌کردم ذهنیتی که از بچگی داشتم نسبت به این حرفه و برای آن هدف داشتم و برای رسیدن به آن خیلی تلاش کردم و به آن نائل شدم و اگر هزاران به گذشته برگردم باز هم می‌خواهم معلم شوم و برای این هدف متعالی خواهم جنگید. 

او ارزشمند‌ترین هدیه‌هایی که دریافت کرده را اینگونه برمی‌شمرد: یکی از پاداش‌های روز معلم همواره باز خورد‌های مثبتی است که از دانش آموزانم در تمام زمینه‌های تربیتی و آموزشی دریافت کردم برای مثال مراجعه دانش آموز سه سال قبلم و بیان این مسئله که چقدر من در تغییر افکارش در مورد تحصیل و ورود به دانشگاه موثر و کارآمد بوده‌ام و او در حال حاضر جز دانشجویان ممتاز رشته گرافیک رایانه در دانشگاه تهران است و همچنین دریافت نامه و یا یادداشت‌هایی که بیان می‌کنند دانش آموزان که مرا به چشم یک معلم و یا دوست می‌بینند و این گرانقدر‌ترین و ارزشمند‌ترین هدیه‌ای هست که از سوی دانش آموزان به من داده شد. 

 

این معلم بیان کرد: تفاوت من با بچه‌ها در کلاس درس به زاویه دید انسان‌ها بستگی دارد و برخلاف اختلاف سنی کم در اکثر مواقع خودم را برای درک بهتر بچه‌ها جای آن‌ها قرار داده‌ام سعی کرده‌ام مشکلاتشان را درک کنم و با آن‌ها همدلی کنم و همراهی داشته باشم برای اینکه تعامل سازنده را ایجاد کنم و حفظش کنم. بنظر من بیشتر در این زمینه سعی کردم که به یک وجه تشابه برسم بین خودم و دانش آموزانم و این برایم یک نماد شود و این مفهوم مشترک باشد بین من و دانش آموزانم به عنوان یک ویژگی که می‌تواند ما را به هم نزدیک‌تر کند. 

شاخص‌های یک معلم نمونه

قنبری از شاخص‌های یک معلم نمونه شدن می‌گوید: بدون شک ابتدا لطف خدای منان بوده که همواره در همه حال شامل حال من شده در تمام مراحل زندگی‌ام، شاخص‌های دیگری که باعث معلم نمونه شدن داشتم شیوه تدریس مناسب، تجزیه وتحلیل و تبدیل وضعیت، تعهد به اصول اخلاق وانجام دقیق طرح‌ها و هم سو با نظام تحول بنیادین تسلط برتکنولوژی روز و داشتن تعامل دوطرفه با دانش آموزان نهراسیدن از انتقاد و نقد تلاش برای تغییر و درک دانش آموز و اولیا همواره جز شاخصه‌ها و مولفه‌هایی بوده که مرا به اهدافم نزدیک‌تر می‌کرد. 

این معلم اینگونه از سختی‌های معلمی حرف میزند: سختی‌های شغل معلمی درکنار اهمیت و حساسیت آن برکسی پوشیده نیست چرا که معلم باید تمام توان و استعداد خود مایه بگذارد تا نتیجه مناسب که تربیت دانش آموزان موفق در تحصیل آینده است را به دست بیاورد در واقع تا نقش معلم را به خوبی درک نکنیم به سختی شغل معلمی پی نخواهیم برد. سختی‌های شغل معلمی می‌تواند شامل کم بود زمان، کمبود منابع آموزشی، مسائل اقتصادی و خیلی مسائل دیگر باشد؛ اما نکته قابل توجه این است که قشر با عشق شغل خود راحفظ کرده و برای تداوم در آن و نهادینه کردنش از تمام جان خود مایه می‌گذارد و من به شخصه به عنوان معلمی که به عنوان نیروی برون سپاه مشغول خدمت هستم هیچگاه مسائل مادی برایم اهمیتی نداشته و همواره به عشقی که به این شغل دارم سعی کردم تا جایی که می‌توانم توانم را در جهت احقاق اهدافم بگذارم. 

بهترین خاطرات

قنبری از خاطرات خود با لبخند می‌گوید: اگر بخواهم از بهترین خاطراتم بگویم بسیار زیاد هستند، اما بهترین خاطراتم در سال‌ها همین بود که دانش آموزانم مرا خیلی کم به فامیل صدا می‌زنند آن‌ها یا مرا به نام کوچم می‌خوانند یا به نام فرشته و این نشان از صمیمیت بین ما است.

یک خاطره خوب که مربوط می‌شود به سال قبل همراه شده بودم با دانش آموزانم، زیرا برای معلم ورزششان مشکلی پیش آمده بود و من بخاطر اختلاف سنی کمتر و با آن‌ها رفتم و وقتی لیست اسامی دانش آموزان شرکت کننده‌ام را خواندند نام من هم بین اعضای تیم بود و این همه ما را شوکه کرد بعد که پیگیر شدیم چرا این اتفاق افتاده به ما گفتند فکر می‌کردیم این همه صمیمیت قطعا شما دوست هستید و جزئی از اعضای تیم هستید و این حجم از صمیمیت و راحتی برایمان عجیب بود و فکر کردیم دوست و اعضای تیم هستید واین نیز یکی از زیبا‌ترین خاطرات من بود. 

توصیه به کسانی که معلمی را دوست دارند

این معلم به افرادی که قرار است پا جای پای او بگذارند می‌گوید: داشتن دید مثبت به این حرفه باعث می‌شود از مشکلات آن چشم پوشی کنید و از آن جا که معلم یک الگو و شاخص مهم برای دانش آموز است توصیه می‌کنم با انرژی مضاعف وارد این شغل شوید شعار نمی‌دهم، اما عشق به دانش آموزان و دوست داشتن شخصیت تک به تک آن‌ها مهمترین پند برای موفقیت وورود افراد به این حرفه است. 

بدون شک رضایت شغلی معلمان از عوامل متعددی نشات می‌گیرد از جمله تامین نیاز مالی، ارتقا شغلی سن و بسیاری از موارد دیگر. من معلمی هستم که با همه مشکلات شغلی ارتقایی ومالی به عنوان یک نیروی برون سپار هنوز در صف مشتاقان تعلیم و تربیت با قاطعیت تمام ایستاده‌ام و هیچکدام از این مشکلات ذره‌ای از اشتیاق من را نسبت به حرفه و دانش آموزانم کم نخواهد کرد. 

قنبری درخواستش از مسئولین را اینگونه بیان کرد: من فاطمه قنبری نیروی برون سپار آموزش و پرورش معلمی که دارای دو دوره مقام معلم نمونه شهرستان و استانی و صاحب امتیاز چهار نفر راه یافته به مرحله کشوری از مسئولان آموزش و پرورش استان بوشهر تقاضا دارم تا در جهت تغییر وضعیت من و گرفتن کد پرسنلی نهایت تلاش خود را انجام دهند و انتظار دارم این مسئله از سوی اداره کل و در مقطع بالاتر از سوی وزارت پیگیری شود. ان شاالله که بتوانم گام مثبتی در جهت پیشبرد اهداف آموزشی و پرورشی شغل و دانش آموزانم بردارم و باز هم تاکید می‌کنم تنها انتظار من به عنوان معلمی که در تمام رده‌های کشوری و استانی در زمینه آموزشی و تربیتی و پرورشی صاحب مقام‌های کشوری، استانی و شهرستانی شده و دو دوره معلم نمونه در پرونده دارد طی دو سال متوالی، انتظار دارم پس از ۱۰ سال خدمت صادقانه‌ای که کرده‌ام در جهت تغییر وضعیت و گرفتن کد پرسنلی من تلاشی صورت گیرد. 

او در پایان افزود: باید این را به صراحت بگویم که معلمی عشق می‌خواهد و عشق هم صبر می‌طلبد، صبور بودن پیش زمینه موفقیت شما در این حرفه خواهد بود. چشم پوشی بر خیلی از مسائلی که ظاهری و گذرا دارد باعث می‌شود تا شما به اهدافی که دارید در این حرفه نزدیک شوید و پله‌های ترقی را روز به روز طی خواهید کرد. 

 ۱۸ طرح را در کشوری استانی و شهرستانی شرکت کردم

این جنبه کلی برای برداشتم از این حرفه به عنوان سخن پایانی بود و جنبه دیگر دیدن معلمانی همچون من که قرار داد رسمی با آموزش و پرورش ندارند و همه جانبه دارند برای پیشبرد اهداف آموزش و پرورش تلاش می‌کنند من به شخصه امسال ۱۸ طرح را در کشوری استانی و شهرستانی شرکت کردم که بالغ بر ۱۲ طرحش شامل مقام‌های استانی و کشوری و شهرستانی شدم و بدون چشم داشت برگزاری نمایشگاه برون مدرسه‌ای و کار‌های هنرجویانم اولویت کارم بوده است که با استقبال شدید مسئولان اداره کل مواجه شد و بازدید انجام شد.

به گزارش فارس، روز معلم ۱۲ اردیبهشت روز شهادت استاد مرتضی مطهری است. برای زنده نگه داشتن یاد وی این روز را روز معلم نامگذاری کرده‌اند. پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران خبر ترور و قتل مرتضی مطهری به دست اعضای گروه فرقان که شب قبل اتفاق افتاده بود در ۱۲ اردیبهشت منتشر شد و به همین مناسبت نیز همین روز دوباره به نام روز معلم نامگذاری شد.

انتهای پیام/

باشگاه خبرنگاران جوان بوشهر بوشهر

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: روز معلم معلم نمونه دانش آموزان دانش آموزانم آموزش و پرورش معلم نمونه مادر بودن روز معلم یک معلم بچه ها پله ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۵۷۰۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلم فداکاری که تصویرش در شبکه های مجازی منتشر شد | دوست ندارم بچه‌ها یک لحظه هم به مهاجرت فکر کنند!

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: محدثه شعبانی، معلم پایه اول ابتدایی، همان معلم فداکاری است که اوایل اردیبهشت ماه خبر و تصویرش در شبکه‌های مجازی وایرال شد. او که دریافت یکی از شاگردانش تحت عمل جراحی قرار گرفته است، کلاس درس را در خانه والدین او برگزار کرد. وقتی دانش‌آموز با معلمش، خانم محدثه شعبانی و دوستانش روبه‌رو شد، نتوانست خودش را کنترل کند و به رغم اینکه پزشک به او گفته بود، نباید به خودش فشار آورد، اما اشکی در چشمانش حلقه زد. او امروز خدا را شکر حالش خوب است و مانند گذشته سر کلاس درس حضور دارد. خانم محدثه شعبانی، معلم پایه ابتدایی مدرسه شهید غلامپور زاوین، از توابع کلات در استان خراسان رضوی است که به ابتکار خودش به بهانه عیادت، کلاس درس را در خانه شاگردش به اتفاق همه همکلاسی های او برگزار کرد. گفت‌وگوی ما با او خواندنی است.

اینکه ابتکار به خرج دادید و در دوران نقاهت پس از جراحی شاگردتان، کلاس درس را در خانه دانش‌آموزتان برگزار کردید، چگونه به ذهنتان رسید؟ کسی این مهم را به شما پیشنهاد کرد یا فکر و خلاقیت خودتان بود؟

قبلاً در دوران مدرسه، این اتفاق گهگاه برایمان رخ می‌داد. اگر مریض می‌شدیم و دوران مریضی به طول می‌انجامید، چون در محیط روستا درس می‌خواندیم، برخی معلمان به عیادت شاگردانشان می‌رفتند. این موضوع از همان زمان در ذهنم نقش بست. همواره دیده بودم که معلمان دیگر به عیادت دانش‌آموزانشان می‌روند. این دانش‌آموزمان هم از قضا خیلی احساسی است و البته در درس و کلاس بسیار فعالانه حضور دارد. دلش همواره برای دیگر دوستانش و دانش‌آموزان تنگ می‌شود. من البته قبلش خبرش نداشتم که او مریض است. روز قبل از اینکه به منزل آنها برویم، اردویی در مدرسه برگزار کردیم. وضع دانش‌آموزان را پیگیری کردم و متوجه شدم او حضور ندارد. از خواهرش پرسیدم و او گفت که تحت عمل جراحی قرار گرفته است. روز بعد که به مدرسه بازگشتیم، به اتفاق همه دانش‌آموزان کلاس و با پیگیری‌های مدیر مدرسه شهید غلامپور تصمیم گرفتیم، به عیادت او برویم.

چه حالی به دانش‌آموزتان هنگام برگزاری کلاس درس به او دست داد؟

خیلی خوشحال شد. این صحنه به گونه‌ای بود که وقتی در بدو ورود دانش‌آموزان وارد خانه والدینش شدند، اشک شوق در چشم این دانش‌آموز حساس حلقه زد.

خودتان چه حالی داشتید؟

من هم نتوانستم جلو بغضم را بگیرم. گریستم و او را بغل کردم.

عمل جراحی او چه بود و اکنون از نظر سلامتی در چه وضعی است؟

عمل فتخ داشت که از دو ناحیه او را جراحی کردند. الآن هم خدا را شکر حالش خوب است و به مدرسه می‌آید. او چند روز نمی‌توانست به مدرسه بیاید و از این حیث اگر سراغش نمی‌رفتیم، حساسیتش کار دستش می‌داد و او را بیشتر اندوهگین می‌کرد. این عمل جراحی بین بچه‌های خردسال معمولاً رایج است.

چند روز از درس و مشق دور بود؟

سه روز که دوران نقاهت او به طول انجامید. از ۴، ۵ روز قبلش نیز به پزشک مراجعه می‌کرد. بعضی روزها دو ساعت نخست را در مدرسه حضور داشت، مادرش اجازه‌اش را می‌گرفت و او را نزد پزشک می‌بردند. اما ۶ روز نتوانست به مدرسه بیاید.

خصوصیات این شاگرد علاوه بر حساس بودنش چیست؟ علقه خاصی بین شما و این شاگردتان وجود دارد؟

بچه درس‌خوانی است. باور کنید رابطه‌ام با همه شاگردانم خوب است. دلم می‌خواهد مردم به عینه ببینند که آنها را از سر صدق و دوستی عاشقانه دوست دارم. بچه‌ها هم مرا دوست دارند و تک‌تکشان فرقی با دخترهای خودم ندارند. این دانش‌آموز از نظر ذهنی خیلی باهوش است، فقط قدری بازیگوشی می‌کند که این هم در ذات بچه‌هاست. اما بیشتر به خاطر اینکه دلش برای دوستانش تنگ شده بود، کار را انجام دادم. اهمیت درس دادن چندان ضرورت نداشت. شاید طی کلاس درس هم می‌شد این عقب افتادن از درس و مشق را جبران کرد اما دوست داشتم یکی از نشانه‌هایی که به بچه‌ها درس دادم، در خانه والدین او هم برای او به اتفاق دیگر بچه‌ها تکرار کنیم.

آن روز چه درسی دادید؟

«ث» ثریا را به او درس دادم. عرض کردم که البته عمده هدف ما عیادت و روحیه بخشیدن به او بود که می‌دانم با موفقیت انجام گرفت و او هم بسیار خوشحال شد.

در روز معلم، آرزویتان برای دانش‌آموزنتان چیست؟ چه توقع و انتظاری از آنها دارید؟

آرزویم این است که همه‌شان درس بخوانند. پس از اینکه درس خواندند به میهن‌شان خدمت کنند، حال در هر شغلی که دوست دارند و به آن حرفه عشق می‌ورزند. چه پزشک، چه معلم و غیره. دوست ندارم جوان‌ها پس از طی کردن دوان تحصیل حتی یک لحظه هم به مهاجرت فکر کنند. دوست دارم همه آنها طعم واقعی سعادت را بچشند.

خانم شعبانی، اگر به گذشته بازگردید، باز هم شغل معلمی را انتخاب می‌کنید؟

بله، حتما. از بچگی عاشق شغل معلمی بودم.

چه شد که شغل معلمی را برای امرار معاشتان انتخاب کردید؟

فاصله تحصیلات دانشگاهی‌ام تا قبول شدن در آزمون معلمی قدری زیاد شد. حدود ۵، ۶ سال طول کشید تا در آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول شوم. اما از قبل قصد داشتم که معلم شوم. دورانی که می‌خواستم در کنکور شرکت کنم، در سال ۱۳۸۹ دانشگاه تربیت معلم نیرو نمی‌گرفت و از آنجا که من دانش‌آموز زرنگی بودم، در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته روانشناسی قبول شدم و مدرکم را از این دانشگاه دریافت کردم. بعدها که آزمون استخدامی برگزار شد، مرا پذیرفتند. در دوان راهنمایی معلم انگلیسی‌ای به نام خانم فرقانی داشتم. ان‌شالله هر جا هست خدا نگهدارش باشد. من او را خیلی دوست داشتم و انگیزه معلم شدن از زمان آشنایی با او درونم شکل گرفت.

چه چیزی در او دیدید که به دلیل او معلمی را انتخاب کردید؟

خیلی مهربان و دلسوز بود. با تشویق‌هایی که می‌کرد مرا تحت تأثیر قرار می‌داد. دو سال پیاپی هم معلمم بود. از همان زمان انگیزه یافتم که به شغل معلمی واقعی و بدون اما و اگر بیندیشم.

چه آمال و آرزویی در زندگی‌تان برای خودتان داشته یا دارید؟

با توجه به محدویت‌هایی که در زندگی‌ام داشتم، آرزو دارم از نظر مکانی در جایی بهتر و با امکانات بیشتر زندگی کنم. مطمئنم خداوند هم این خواسته را برایم محقق خواهد کرد.

چه خواسته‌ای از مسئولان دارید؟ چه خواسته‌ای برای بچه‌ها دارید؟

همان‌طور که خودتان می‌دانید کمتر به معلم‌ها توجه می‌شود. معلم‌ها نقش تعیین کننده‌ای در کشف و پرورش استعداد بچه‌ها دارند. معلمان از نظر امکانات رفاهی در تنگنا قرار دارند. مخاطبان هوشمند شما می‌دانند که معلمان سرنوشت بچه‌های شما را رقم می‌زنند. دوست دارم بیشتر به قشر فرهنگی توجه شود تا دانش‌آموزان از همان ابتدا دغدغه‌مند تربیت شوند.

کد خبر 848169 برچسب‌ها روز معلم معلمان خبر مهم مدرسه و مدارس استان خراسان رضوی استاد مطهری

دیگر خبرها

  • معلمی که هوشیارانه دانش‌آموزانش را زیرنظر دارد
  • برخی از فرهنگیان هدیه روز معلم دریافت نکردند
  • ۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست
  • مشق عشق بر لوح سفید کودکان؛ چرا بانوان معلمی را ترجیح می‌دهند؟
  • معلم محرک علم و مولد قدرت است
  • بازخورد مثبت و اعتماد دانش آموزانم مایه آرامش من است
  • اینجا دست‎‌ها، دانش و ایثار را روایت می‌کند
  • کمبود فضای آموزشی رنج معلمان روستاها/علم هدیه معلم به انسان‌ها
  • قدردانی از آموزگارانی که اندیشیدن را آموزش می‌دهند
  • معلم فداکاری که تصویرش در شبکه های مجازی منتشر شد | دوست ندارم بچه‌ها یک لحظه هم به مهاجرت فکر کنند!